تلاوت رجال لا تلهيهم...
« 703»
(213) (و من كلام له (عليه السلام) ) (قاله عند تلاوته رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ) إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكَرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ
« 704»
بِالنَّجَاةِ وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْكَ الشُّبُهَاتِ وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ يَقْطَعُونَ َ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ فَكَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيهِ وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُونَ فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فِي مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى كُلِّ صَغِيرَةٍ وَ كَبِيرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فيهَا وَ حَمَّلُوا ثِقْلَ أَوْزَاِرِهمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِيجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِيباً يَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ لَرَأَيْتَ أَعْلَامَ هُدًى
« 705»
وَ مَصَابِيحَ دُجًى قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْكَرَامَاتِ فِي مَقَامٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فِيهِ فَرَضِيَ سَعْيَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ يَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَى فَضْلِهِ وَ أُسَارَى ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ جَرَحَ طُولُ الْأَسَى قُلُوبَهُمْ وَ طُولُ الْبُكَاءِ عُيُونَهُمْ لِكُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ يَدٌ قَارِعَةٌ يَسْأَلُونَ مَنْ لَا تَضِيقُ لَدَيْهِ الْمَنَادِحُ وَ لَا يَخِيبُ عَلَيْهِ الرَّاغِبُونَ فَحَاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَإِنَّ غَيْرَهَا مِنَ الْأَنْفُسِ لَهَا حَسِيبٌ غَيْرُكَ .
ص705
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (در فضيلت ياد خدا و اوصاف آنانكه بياد خدا مشغولند) كه آنرا هنگام قرائت آيه رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ فرموده (س 24 ى 37) يعنى مردانى هستند كه بازرگانى و خريد و فروش ايشان را از ياد خدا باز نمى دارد: 1 خداوند سبحان ذكر و ياد خود را صيقل و روشنائى دلها قرار داد كه بسبب آن (اوامر و نواهى او را) بعد از كرى مى شنوند، و بعد از تاريكى (نادانى) مى بينند، و بعد از دشمنى و ستيزگى فرمانبر مى گردند (رضاء و خوشنودى او را بدست مى آورند) 2 و همواره براى خدا- كه نعمتها و بخششهايش ارجمند است- در پاره از زمان بعد از پاره ديگر و در روزگارهايى كه آثار شرائع در آنها گم گشته بندگانى است كه در انديشه هاشان با آنان راز مى گويد، و در حقيقت عقلهاشان با آنها سخن مى فرمايد (هميشه بياد خدا بوده از راه عقل و بينائى با او در گفتگو هستند) و چراغ (هدايت
ص706
و رستگارى) را به روشنائى بيدارى و هشيارى در ديده ها و گوشها و دلها افروختند (ياد خدا چون چراغ ديده ها و گوشها و دلهاشان را روشن گردانيد، لذا غير او چيزى نديده، غير اوامر و نواهيش سخنى نشنيده، بغير آنچه او خواسته دل نمى بندد) 3 روزهاى خدا را (بمردم) يادآورى مى نمايند (سرگذشت پيشينيان را كه بر اثر معصيت و نافرمانى تباه شدهاند براى ايشان بيان ميكنند تا عبرت گيرند) و (آنان را) از عظمت و بزرگوارى او مى ترسانند (مى گويند از خدا بترسيد و مرتكب گناه نشويد كه او حاضر و بينا است و بر هلاك شما قادر و توانا) آنان مانند راهنمايان در بيابانها هستند كه هر كه از وسط راه برود (بعدل و درستى رفتار كند) راه او را مى ستايند، و به رهائى (از گمراهى) مژدهاش مى دهند، و هر كه بطرف راست و چپ برود (در هر امر افراط و تفريط پيش گيرد) راه را براى او مذمّت كرده از تباه شدن بر حذرش مى دارند، و آنها با اين اوصاف چراغهاى آن تاريكىها (ى نادانى) و راهنمايان آن شبه هها (ى گمراهى) هستند، 4 و بتحقيق براى ياد خدا نمودن اهلى است كه آنرا عوض دنيا فرا گرفتهاند، و ايشان را بازرگانى و خريد و فروش از آن مشغول نمى سازد، روزهاى زندگانى را با ياد خدا بسر مى برند، و به سخنان منع كننده از آنچه خدا حرام و نهى فرموده در گوشهاى بىخبران بانگ مى زنند، و بعدل و درستى امر كرده خود آنرا انجام مى دهند، و از ناپسند (گفتار و كردار زشت) نهى نموده خود آنرا بجا نمى آورند، و (چنان بآخرت ايمان و يقين دارند كه) 5 گويا دنيا را بپايان رسانده و بآخرت وارد شده و در آنجا مى باشند، و آنچه در پى دنيا است (امور آخرت كه ديگران از آنها آگاه نيستند) بچشم ديدهاند، و مانند آنكه بر احوال پنهان اهل برزخ در مدّت اقامت آنجا آگاهند، و قيامت وعده هايش را بر ايشان ثابت نموده است (شكّ و ترديد ندارند) پس پرده از آن اوضاع را از جلو مردم دنيا برداشتهاند (آنچه را بنور ايمان و يقين ديدهاند فاش كردهاند) بطورى كه گويا ايشان مى بينند آنرا كه مردم نمى بينند، و مى شنوند آنرا كه ديگران نمى شنوند، 6 و اگر آنان را در برابر عقل خود در مراتب پسنديده و مجلسهاى شايسته آنها تصوّر كنى (حالات عبادت و بندگيشان را بنظر آورى) در حاليكه دفترهاى محاسبه اعمالشان را باز كرده و براى رسيدگى بحساب نفسهاشان آماده اند بر هر امر كوچك و بزرگى كه مأمور بآن بوده و
ص707
كوتاهى كرده اند يا نهى از آن شده و تقصير نمودهاند، و گناهان سنگين خويش را بر پشتشان بار كرده از برداشتن آن ضعيف و ناتوان گرديدهاند، و گريه را در گلو نگاهداشته اند، و (هنگام محاسبه) با گريه و زارى با خويشتن جواب و سؤال نمودهاند، و جانب پروردگارشان از پشيمانيها و اقرار بتقصير ناله و فرياد بر آورند (و طلب عفو و بخشش نمايند، خلاصه اگر ايشان را با اين حالات در نظر آورى) نشانه هاى هدايت و رستگارى و چراغهاى تاريكى را خواهى ديد كه فرشتگان دورشان گرد آمده آرامش و آسودگى (از عذاب) بر آنها نازل گشته و درهاى (بركات) آسمان بروى آنان باز شده، و جاهاى ارجمند بر ايشان آماده گرديده در جائيكه خداوند بآنها مطلع و آگاه است، و از كوشش آنان (در وارسى حساب خود با خدا) راضى و خوشنود است، و روشن آنها را (در پشيمانى از گناهان) پسنديده است، 7 در حاليكه بمناجات با خدا نسيم عفو و بخشش (از گناهان) را استشمام ميكنند، ايشان گروگان نيازمندى بفضل و كرم خدا و اسيران تواضع و فروتنى به عظمت و بزرگوارى او هستند، بسيارى اندوه دلها و بسيارى گريه چشمهاشان را مجروح ساخته است، براى هر درى كه راه رغبت و توجّه بسوى خدا است ايشان را دست كوبندهاى است (هر درى كه باو راه دارد كوبيده در آن داخل ميشوند) سؤال و درخواست از كسى مى نمايند كه فراخيها پيش او تنگ نمى گردد (هر چند عطاء و بخشش نمايد از درياى جود و كرمش كاسته نمى شود) و خواستاران از او نوميد نمى شوند، 8 پس تو خود بحساب خويش برس، زيرا بحساب ديگران محاسبى غير از تو مى رسد (از وارسى حساب ديگران سودى براى تو نيست، بايد هميشه بياد خود باشى و بحساب خويش بدقّت رسيدگى كنى).